دیگری بامن
دیگری بامن

دیگری بامن

درهم

مرور کنم

هر روز ویس و پیاماتو نگاه میکنم

هنوز دلم تنگ میشه

اگه یه تنبیه بزرگ باشه

دلم تنگ میشه

دلم تنگ میشه 

تولد من

امروز تولد عشقته

کنارشی

براش جشن گرفتی

ولی اونقدر بی اهمیت بودم

حتی نخواستی درک کنی

منم دوست داشتم تولدم رو باتو جشن بگیرم

منم کسیو غیر تو نداشتم


کی ام

من که گفتم:«جون تنبیه ندارم»

اصلاً مگه عقل تو سرم هست

میخواستم گوه خوری نکنم

دلم خیلی تنگ شده

تاریخا

سلام پستام سر موقع نیست

دیروز گفتی:«چاره بجز بلاکت ندارم »

و تمام

منم از همه حسابا آنفالوت کردم

من یکی بودم

هروقت شد

بی اجازه دوست داشتنت

دلتنگ میشم

اما راهی نیست